عالمی در ره تو حیرانند


عالمی در ره تو حیرانند

پیش و پس هیچ ره نمی دانند
پیش و پس هیچ ره نمی دانند
عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند
عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند
چون به کارت رسند درمانند
چون به کارت رسند درمانند
جان و دل گرچه عزتی دارند
جان و دل گرچه عزتی دارند
بر در تو غلام و دربانند
بر در تو غلام و دربانند
دوستان را اگرچه درد ز تست
دوستان را اگرچه درد ز تست
مرهم درد خود ترا دانند
مرهم درد خود ترا دانند
ورچه فریادخوان شوند از تو
ورچه فریادخوان شوند از تو
هم به فریاد خود ترا خوانند
هم به فریاد خود ترا خوانند